سید هاشم حسینی مدیر مجموعه فرهنگی وتاریخی حکیم ابوالقاسم فردوسی در یادداشتی نوشته است: با رجوع به اندیشههای متفکران و حکیمان الهی وعارفان حقیقی درحوزه فرهنگ وتمدن اسلامی و ایرانی آنان وجود انسان را سرشته از دو ساحت مادی و معنوی میدانند بنابراین نیازهای انسان نیز براساس این دو ساحت وجودی در انسان به ودیعه گذاشته شده است که توجه به آن نیازها درامتداد هم به انسان هویت ومعنامی بخشد.
عرفا و حکمای اسلامی برای درک وشناخت عوالم وجودی خود «خودشناسی» و درک عالم بیرونی «هستی شناسی» با هدف رسیدن به مراتب بالاترشناخت وحقیقت عالم هستی خداشناسی در کنار سیر و سلوک عرفانی و تفکر در زمینههای مختلف هستیشناسی و وجودشناسی قائل به دو نوع سیر و سیاحت بودند که مکمل شناخت ومعرفت آنان نسبت به خود و ذات حضرت حق میشد که آن دو عبارت بود از سیر آفاقی و سیر انفسی.
وجه آفاقی عبارت است از دیدن جلوههای مادی فرهنگ و تمدن ومیراث ملموس بشری و طبیعی و سیر انفسی نیز عبارت ازسیر و سلوک معنوی وعرفانی با رجوع به سیره وروش اولیاء الله و تهذیب نفس و پرورش ملکات فاضله اخلاقی است، پیوند معارف الهی با پویشها و رهیافتهای فکری و دیدن جهان پیرامون یعنی ممزوج کردن دو بعد سیر آفاقی و انفسی به قصد درک و فهم وشناخت بهترجهان هستی.
مصداق حقیقی این تفکر آیات متعدد قرآن کریم است که ضمن تأکید برسیر و سیاحت ارضی یا آفاقی عبرت آموزی از آثار گذشتگان را نیز جزئی از سیر انفسی بهقصد تهذیب نفس انسان میداند یکی از آفتهای بزرگ در گردشگری معاصرجهان معنا زدائی از این مفاهیم است.
درفرهنگ و تمدن غربی ازآن جهت که نگاه به انسان تک ساحتی و عاری از معناست توجه به جنبههای انفاسی جائی ندارد، جنبه آفتگونه دیگر این تفکر تک بعدی اشاعه آن از طریق فنآوری اطلاعات و ارتباطات و ابزار رسانههای فراگیر جمعی است که زیست وحیات فرهنگی واجتماعی ملتهای با پیشینه درخشان فرهنگی تمدنی تحت تاثیر خود قرار داده است که متاسفانه تاکنون نیز موفق بوده است.
این نگاه تک ساحتی به موضوع انسان نیز باعث رواج و گسترش یک نوع گردشگری تک ساحتی یعنی سیر آفاقی فارغ از سیر انفسی شده است، ازنگاه انسان شناسی اسلامی و نه انسان شناسی غربی سیر آفاقی زمینههای آشنائی و شناخت از جغرافیا و طبیعت و آداب و رسوم و اعتقادات وباورهای یک قوم را ایجاد میکند و سیرانفسی نیز نگاهی معرفت شناسانه به این پدیدههای فرهنگی دارد که منبع اصلی این تفکرآموزه های قرآنی و سیره و روش زیست دینی و اخلاقی و عرفانی پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین (علیها السلام) و سایر بزرگان دینی و حکمی وعرفانی ماست.
این نگاه و تفکر را میتوان در بیشتر متون و آثاردینی و عرفانی و ادبی مشاهده کرد، از طریق همین متون که بهصورت تواتر مکتوب و یا نقل و بیان شده است جزئی از دانش اجتماعی و فرهنگی مردم ایران نیز محسوب میشود که جمله سیرآفاق وانفس کردن را بهمعنای صحیح خود در ادب عامه بکارمیبردند.
با رجوع به این میراث معنوی و فکری و عرفانی ایران اسلامی میتواند مدعی ایجاد یک مکتب کارکردی درحوزه گردشگری به نام گردشگری اسلامی و ایرانی در دوران معاصر باشد که ازهمه ظرفیتهای لازم برای پرداختن به این موضوع نیز برخوردار است.
شایان توجه است که آنچه ما در ایران اسلامی به نام گردشگری مذهبی وزیارت داریم که بزرگترین شکوه و عظمت آنرا میتوان در زیارت قبور ائمه اطهارعلیها السلام خاصه پیاده روی اربعین و زیارت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) و ذوات و ذریه پاک سایر ائمه اطهار (ع) مشاهده کرد، میوه و محصولی از گردشگری بهنام گردشگری اسلامی است، بنابراین گردشگری زیارت را باید در ذیل گردشگری اسلامی و ایرانی تعریف و تبیین کرد.
در طول تاریخ پرشکوه فرهنگ و تمدن اسلامی متفکران، حکما و اندیشمندان با آثار واحوال خود بن مایههای اصلی پرداختن به موضوعی بهنام گردشگری اسلامی را با رجوع به متون دینی، فقهی، ادبی وعرفانی فراهم کردهاند بنابراین جا دارد که با تمسک و رجوع به آن منابع و درک و شناخت عمیق از دوعنصر زمانی و مکانی به تبیین گردشگری اسلامی و ایرانی بهصورت علمی با هدف کاربردی پرداخته شود.
واژه اسلامی و ایرانی برای گردشگری از جنس مضاف نیست که به گردشگری الصاق شود بلکه صفتی برای گردشگری است. گردشگری اسلامی وایرانی یک ترکیب صفت موصوفی است ونه مضاف مضاف آلیهی، شبیه فلسفه اسلامی وایرانی ومعماری اسلامی وایرانی، هنرهای اسلامی وایرانی که اسلامی وایرانی بودن صفتی برای آن است که محتوای ظرف گردشگری محسوب میشود.
اگر چه این نوشتار مختصر را حتی نمیتوان بهعنوان مدخلی برای پرداختن به موضوع با اهمیت گردشگری اسلامی و ایرانی دانست ولی با توجه به مناسبت روز جهانی گردشگری شاید یاد آوری این موضوع آغاری برای اندیشیدن به آن را فراهم کند که قصد این نوشتار نیز همین است و بس.
انتهای پیام/
نظر شما